Desire knows no bounds |
Monday, January 6, 2003
بچه تر که بودم ، عاشق سينما شدم . و سينما برام با مجلهء فيلم شروع شد . يادمه از صفحهء اول تا آخرش رو کلمه به کلمه می خوندم . و فيلم های نديده رو با خلاصه فيلم ها و نقد های مجله فيلم ، انگار که خودم صحنه به صحنه می ديدم . بزرگتر که شدم ، بيشتر فيلم ديدم و نوشته ها برام تصوير دار تر شدند . اما هنوز هم قبل از ديدن هر فيلمی ، اول سراغش رو در مجله می گرفتم و بعد بر اساس اون ، فيلم ها رو انتخاب می کردم .
مهر امسال ، مجله فيلم بيست ساله شد . ويژه نامهء بيست سالگيش پر بود از نوشته های خوندنی ، اما اون سه نوشتهء اول ، حس ديگه ای داشت . حس باری که به دوش اين آدم ها بوده تا ساعت های دوست داشتنی من و مجلهء محبوبم خلق بشه . نوشته های مسعود مهرابی ، عباس ياری ، و هوشنگ گلمکانی . حس بعد از خوندن اون چند صفحهء اول مجله ، حس عجيبی بود . چيزی شبيه حس نوستالژی از ديدن فيلمی سياه و سفيد . همهء اينها با خوندن " زن اگر زن بود ، بی بی بود " يادم اومد . بعد از خوندن بخش پايانيش ، باز دچار همون حسی شدم که بعد از خوندن ويژه نامهء بيست سالگی مجله فيلم . |
Comments:
Post a Comment
|