Desire knows no bounds |
Saturday, September 4, 2004
ديدی بعضيا دوست دارن آدمو عين اين تو فيلما بغل کنن؟ از اون بغلا که آدمو از رو زمين بلند می کنن و بعد تو ديگه پاهات رو زمين نيست.
خوب؟ بعد يکی خوب بلده بغلت کنه. قويه. می دونه چه جوری بلندت کنه. مثل يه پر سبک. بعد تو حس می کنی جات امنه و امکان نداره رهات کنه و بيفتی و می تونه همين جوری تا ته دنيا ببرتت. بعد ديگه محکم نمی گيريش. خودتو توی بغلش رها می کنی، بهش اعتماد می کنی، سکان رو می سپاری بهش. بعد يکی هم هست که مياد بغلت می کنه، اما دردت می گيره. نمی دونه چه جوری دوست داری بغل شی آخه. بعد تو بغلش جات ناراحته. هر لحظه فکر می کنی الانه که تلپ از دستش بيفتی و استخونات ترک بردارن. تو دلت خدا خدا می کنی بذارتت زمين و از اين همه آويزونی خلاص شی. يک کلام، بهت نمی تونه آرامش بده، نمی تونه اعتمادتو جلب کنه، نمی تونه سکان رو از دستت بگيره. خوب؟ بعد حالا بعضی آدما همين حس رو فقط با کلمه ها در تو زنده می کنن. يکی اون قدر با اطمينان و مقتدرانه حرف می زنه و آرومت می کنه که به راحتی خودت رو به دست جريان کلمات می سپاری و آروم می شی و يه اعتماد عميق در وجودت ريشه می گيره و رشد می کنه و تا آخر دنيا می برتت. و همين برات کافيه. همون چار کلمه پُرت می کنه و گرم نگهت می داره. بی اون که نياز باشه نگران تضمينی برای اجراش باشی. هيچ... فقط همون چار کلام اطمينان بخش. اما يکی هم هست که هيچ وقت اون اطمينانه رو به طور واضح و روشن بهت نمی بخشه. هميشه آخرش برات يه سوال بی جواب باقی می مونه. تو تعليق می مونی. آويزون هزار فکر و هزار حدس و گمان می شی و آخرشم خسته می شی و ترجيح می دی با پای خودت رو زمين وايستی و هر دستی رو پس بزنی. يکی هست که کلمه ها رو به پات نمی ريزه. هميشه برگی رو برای خودش نگه می داره و تو نمی دونی اين رو به حساب چی بذاری. به حساب نابلدی ش؟ که نه گمانم. به حساب هزار و يک چارچوب و قاعده و قانون؟ نه، بازی ما بی قاعده تر از اين هاست... پس چی؟ اون وقته که ذهن سودايی از راه می رسه و حکايت ها سر هم می کنه و من در مقابلش خاموش می شم، چون دليل محکمه پسندی ندارم. دارم؟ هيچی. می خواستم بگم اون اطمينانه هست، اطمينان ته کلمه ها؟ اون اقتداره هست، اقتدار ته جمله ها؟ اون می تونست به سبکی خيلی چيزا رو به آدم ببخشه. و وقتی نبود، خيلی چيزا رو به راحتی از آدم می گيره. همين. |
Comments:
Post a Comment
|