Desire knows no bounds |
Saturday, August 5, 2006
در پرتعلیقترین سکانس What's up tiger lily که قهرمانان قصه به صندلی بسته شدهاند و در اتاقک یک کشتی زندانی شدهاند و از قضا ماری خوفناک لابهلای پاهای آنها جولان میدهد و آمادهی حمله به آنها است، سایهی دستی روی صفحهی نمایش میآید که عقبجلو میرود، دستی دیگر را پیدا میکند، نوازشاش میکند، میبوسدش و دفعتن دو تا سایهی نیمرخ وارد کادر میشوند که دارند همدیگر را میبوسند. صدای وودی آلن کبیر روی تصویر میآید که از شریک معاشقهاش میخواهد این کار را جای دیگری انجام بدهند نه جلوی آپارات!
در تیتراژ نهایی همین فیلم، یک مبل راحتی سه نفره در کادر قرار گرفته که آقای وودی آلن، کارگردان فیلم، روی آن دراز کشیده و مشغول خوردن میوهای است. در جلوی مبل، خانم نسبتن زیبایی مشغول به عمل شریف استریپتیز هستند. در قسمت شرقی کادر، تیتراژ نهایی فیلم از پایین به بالا در حرکت است. نوشتهی تیتراژ تقریبن اینگونه است: «تشابه آدمها و فضاهای این فیلم با کلیهی شخصیتها و چیزهای واقعی صرفن تصادفی است. در صورت بروز هرگونه تشابه با دنیای واقعی و آدمها واقعی، کارگردان مسوولیت آن را به عهده نمیگیرد. در ضمن اگر شما به جای نگاهکردن به این خانم خوشبر و هیکل که دارد استریپتیز میکند، مشغول خواندن این نوشتهها هستید، یا به روانکاو خود مراجعه کنید یا به دکتر چشم پزشک!» و در ادامه نوشتههای تیتراژ تبدیل به همین حروف و علامات معروفی میشوند که بر دیوار چشمپزشکیها آویخته شده تا نمرهی چشم شما را تعیین کند و همینطور هی کوچک و کوچکتر میشوند! با چشمهایمان که مشکلی نداریم، شاید باید به روانکاو مراجعه کنیم! سر هرمس مارانا |
Comments:
Post a Comment
|