Desire knows no bounds |
Saturday, September 9, 2006
" آری، مردان؛ آنان ديگر برای ديدن من سر برنمی گردانند. "
شانتال دريافت که سالخورده شده است.. ××× اگر بلندپروازی نداشته باشی، تشنه ی موفق شدن و به رسميت شناخته شدن نباشی، در آستانه ی سقوط قرار می گيری. ××× چگونه می توانيم متنفر باشيم و، در عين حال، آن قدر به راحتی خود را با آن چه از آن متنفريم وفق دهيم؟ "هويت --- ميلان کوندرا (ع)" پ.ن: صفحه ی اول کتابو نگاه می کنم.. دی ماه هزار و سی صد و هشتاد و يک.. يکی شايد يادش باشه اين تاريخه رو.. يکی شايد هنوز يادش باشه اين کتابه رو.. چه همه سال گذشته، نه؟ |
Comments:
آره...اما خب زندگی هم یک بارش خوبه
Post a Comment
|