Desire knows no bounds |
Wednesday, September 5, 2007 |
Comments:
نمی دونم چرا ولی اون صفر کامنت دونیت بدجوری چشمک میزد بهم، سر همین هم خواستم یه چیزی بنویسم، کاملا همین جوری! البته امیدوارم که ناراحت نشی، اگر هم دوست داشتی حذفش کن، چون توی همین مدتی که می خونمت تا به حال کامنت نذاشته بودم. یه چیز دیگه، تا قبل از همین دوازده-سیزده تا پست آخریت فکر می کردم نویسنده ی این وبلاگ یه آقاهه، اما مثل این که چند ماهی اشتباه فکر می کردم که شرمنده، آخه حس و حال اینکه برگردم و آرشیو رو از اول بخونم نداشتم. دروغ نگفته باشم هر شب نمیام تا ببینم چیزی نوشتی یا نه، همیشه میذارم یه چند روزی بگذره بعد میام و یهو چهار پنج تا از نوشته هات رو می خونم، این جوری بیشتر بهم می چسبه!!! خوب این هم جورشه دیگه!
Post a Comment
|