Desire knows no bounds |
|
Wednesday, October 31, 2007
ديدی يه وقتايی يه آدمايی با يه لحنايی غير لحن خودشون حرف میزنن يا مینويسن، بعد چه همه معلومه که دارن ادا درميارن و لحنشون عاريهست و اينا؟
بعد اما اين مدل نگارش آقای لانگشات چه همه به دل میشينه مثه اين وقتا: پاشویه بسترنشینی ِ ما مکافاتِ دلدادگیست... ناخوشاحوالیمان غمبادِ دلتنگی. لَنگِ مرهمیم بر زخم عاشقی؛ نه شفا. چشمانتظار پاقدمت... دیده به درگاهِ در سفیدشد. چارهی مبتلا طبیب میداند؛ شرح ِ نسخه دواچی. درد از مرض که نیست. مردیکن و بیا. [+] |
|
Comments:
خداوند سایه حضرت هامون رو از سر ما کم نکناد ! ... به هر حال در اینجا قفل که نیست. هامون لینک میذاره. ما هم استفاده می کنیم. (چه خوب!)
آپ کنید
"چه همه" از اين اصطلاح "چه همه" گفتن شما خوشمان مي آيد! زياد!
Post a Comment
|