Desire knows no bounds |
|
Monday, January 28, 2008
چنين خورد زرتشت
هيچ چيز مانند کشف يک اثر ناشناخته از يک متفکر معروف، محافل روشنفکری را به هياهو و جنب و جوش نمیاندازد و انديشمندان و دانشگاهيان را همانند ذرات لرزان قطرهای آب زير ميکروسکوپ به اين سو و آن سو نمیفرستد. در سفر اخيری که برای شناسايی پرتگاههای دوئل قرن نوزدهمی به هايدلبرگ داشتم يکی ازين گنجينهها را يافتم. چه کسی میتوانست تصور کند که نيچه دفترچه برنامه غذايی داشته است؟ اگرچه اثبات اصالت اين دفترچه چندان اهميتی ندارد ولی تمام کسانی که روی اين مدرک ناب مطالعاتی داشتهاند همرأی هستند که هيچکدام از متفکران و فلاسفهی غرب نتوانستهاند با اين مهارت افلاطون را با برنامهی غذايی پريتيکين(نوعی رژيم غذايی لاغری که ابداعکنندهی آن شخصی به نام پريتيکين است) تطابق دهند. گزيدههايی از اين دفترچه به شرح زير میباشد: ارسطو اولين فردی بود که به فکر افتاد تا مشکل اضافه وزن را به لفظ علمی درآورد و در نسخهی اوليهی کتاب اخلاق چنين نوشته است: «محيط هر فرد مساوی است با اندازهی دور کمر او ضربدر عدد پی». برای اولين بار نقاشیهای مذهبی قرن چهارده در صحنههايی از عذاب ابدی، گناهکاران فربه را در حال پرسه زدن در جهنم و محکوم ابدی به مصرف سالاد و ماست نشان میداد. هيچ فيلسوفی در تاريخ به اندازهی دکارت نتوانست به يافتن راهکاری برای حل مشکل احساس گناه و اضافه وزن نزديک شود. دکارت ذهن و بدن را به دو بخش مجزا تقسيم نمود و اين مسأله را مطرح کرد که در حين اينکه ذهن به فکر میپردازد، بدن آزاد است بیوقفه پرخوری کند. من فقط فکر خود هستم و بدن ربطی به من ندارد. فاجعهی اگزيستانسياليستی برای شوپنهاور نه تنها خوردن، بلکه جويدن بود. شوپنهاور با خوردنهای بیهدف بادام زمينی و چيپس در حين کار برخوردهای شديد میکرد. وی تصريح کرده است هرگاه جويدن تنقلات آزاد شود ارادهی انسانی قادر به مقاومت در مقابل مصرف بیحد و حصر آن نيست و نتيجه، جهانی خواهد بود با خردههای چيپس و نان بر روی همهچيز. در آخر بايد اذعان داشت هيچ غذای اخلاقیای وجود ندارد، البته اگر تخممرغ عسلی را حساب نکنيم. انسان تنها موجودیست که به پيشخدمت انعام میدهد. تکههايی از چنين خورد زرتشت --- نوشتهی وودی آلن - برگردان: تالين آبادان (اين داستان در شمارهی ژوئيهی 2007 مجلهی نيويورکر چاپ شده است.) |
|
Comments:
Post a Comment
|