Desire knows no bounds |
Monday, August 4, 2008
چند وقت پيشا بود که دوستم داشت منو تو يه رستورانی بيعانه میذاشت
همين تازگيا هم يکی از خوانندههام میخواست منو کادو بده به دوستدخترش امروزم دوستجان میخواست منو سواپ کنه ببينه جام میتونه چندتا دوستدختر بگيره خلاصهی کلام اينکه اگه دوست موست اضافه دارين بدين به اين رفيق ما، جاش منو بگيرين کادو بدين |
نمی شود؟
در این يک مورد جماعت کثيری با شما وحدت می کنند
چون [مضمونِ] این کامنتِ شما را خیلی ها دوست داشتند پیش از دیگران بنویسند، الان می توانی کاملاً بجا و همراه با یک لبخندِ ملیح بگویی:
اول!
emm... faghat - khob adAm ast digar- momkene ba ye caffe shop YA ketab forooshi too meydoon hedayat Avazet konam:D
هر آدمی بايد خلوت خودش را داشته باشد
هر آدمی بايد آيدای خودش را داشته باشد
صلوات
من در مورد این پست نظری ندارم! اما در مرود پست قبل همان بس که نازلی نامی ما را الکی الکی خدا کرد و بعد اصلن دست و دلمان به نوشتن نرفت که نرفت
شاد زی