Desire knows no bounds |
|
Sunday, October 19, 2008
تو نیستی
این باران بی هوده می بارد ما خیس نخواهیم شد... بی هوده این رودخانه بزرگ موج بر می دارد و می درخشد ما بر ساحل آن نخواهیم نشست... جاده ها که امتداد می یابند بی هوده خود را خسته می کنند ما با هم در آن ها راه نخواهیم رفت... دل تنگی ها، غریبی ها هم بی هوده است ما از هم خیلی فاصله داریم نخواهیم گریست... بی هوده تو را دوست دارم... بی هوده زندگی می کنم این زندگی را قسمت نخواهیم کرد... [+] |
|
Comments:
همین خوب است. بی هوده گی ها و سرخوشی ها از پی هیچ. به فاصله،اشکی نیست. عشق نیست...بی هوده گی ست
Post a Comment
|