Desire knows no bounds |
Sunday, November 16, 2008
من الان کلی هيجانزدهمه چون بالاخره بعد از اين همه سال يکی ازين آقاهای گشت ارشاد پيدا شد که منو بگيره. من هميشه فکر میکردم آقاهای گشت فقط تو تنديس و گلستان و برج سفيد و ونک اينا آدمو میگيرن اما امشب فهميدم تو انقلاب هم شعبه دارن. من هميشه فکر میکردم آقاهای گشت ارشاد بیشعور و بداخلاقن در حالیکه تميز و مؤدب بودن و منو فرستادن پيش خانوماشون خانوماشون بهم سلام کردن خسته نباشيد گفتن حتا پرسيدن از کجا ميام گفتم تأتر پرسيدن کجا میرم گفتم خونه و فکر کنم يادم رفت بگم قبلش ممکنه شام بخورم بيرون. بعد خانومای ارشاد بدون اينکه بپرسن چه نسبتی با همراهم دارم -خدا خيرشون بده چون اصلن حضور ذهنم کار نمیکرد- با کلی روی خوش و مؤدبانه -بهخدا دارم جدی میگم- برام توضيح دادن روپوشم يه وجب از اندازهی استاندارد کوتاهتره و استانداردش اينه که آدم روپوشش سر زانوش باشه و بعد برام توضيح دادن چون الان شبه و ديروقته بخوان ببرنم وزرا به زحمت ميفتم -بهخدا عين عبارت خودِ خانومه بود- بنابراين ديگه اين روپوشمو تو خيابون نپوشم و منم بعد ازينکه توضيح دادم تا حالا چندبار همين روپوشمو جلوی چندتا گشت و حراست ديگه امتحان کرده بودم و هيشکی بهم گير نداده بوده واسه همين خيال میکردم ارتفاعش استاندارده، حتمن قول دادم که ديگه نپوشمش و برم پی کارم. بنابراين من هميشه فکر میکردم داشتن روابط نامشروع از داشتن روپوش کوتاه بدتره اما امشب فهميدم بهتره.
|
خسته نشدی اینهمه با آقاهه اینورو انور رفتی گشت
ارشاد هم که نشدی درست و حسابی
حالا تا فردا ببینیم
چی میشه
گووود لا لا
(راستی یکی از نکته های مثبت این نوشته استفادهی واژه روپوش به جای مانتوا ! )
zemnan vaght kardi javab email o messeg ham bedeh beh jaa rad shodan az jolo khaharaneh ershadi ;)
آدم میگه الان دختره رو میبرن وزرا گولش میزنند.
من مانتوم چهارانگشت بالاتر از زانوم بود تازه ش همراهانم هم همه مشروع تام و تمام بودن اما بازم بردنم وزرا. میشه راهشو یادم بدی واسه دفعه بعد؟
;)
روپوش کوتاه که سهله
اصلا تمام لذتش به این نامشروع بودنشه
تازه من شنیدم روابط از نوع نا مشروعش از بعضی چیز ها واجب تره مثلا از نون شب