Desire knows no bounds |
|
Sunday, February 8, 2009 از سالاد ميوه شروع كن
اول برو سراغ انارها ريزند و از زير قاشقت فرار ميكنند آناناسها، آلوهاي هستهدار، سيبهاي سبز ، كيويها را كنار بزن بهشان بيتوجهي كن و دنبال دانههاي انار بگرد قاشق را كنار بگذاري يا نگذاري؟ انارها را با قاشق سوا كن با انگشت از توي قاشق بردارشان لاي انگشت شست و سبابه نگه دارشان ببر بالا دهانت را باز كن دانه انار را ول كن تا براي رقص كنان بيايد پايين و بيفتد توي آن حفره تاريك منتظر دانه انار را زير دندان آسيابت گير بنداز و بازي كن توي آن حفره تاريك بازي كن و منتظر بازي بعدي باش من مينشينم نگاهت ميكنم ترش است روانشناسی سالاد ميوهای يا بگو چه میخوری تا بگويم کيستی فک کن نشسته باشی کف زمين بقيه نشسته باشن رو مبل بعضيا ويسکی به دست بعضيام هيچی بعد بری ظرف سالاد ميوه رو بياری بذاری جلوت سيب سبز، سيب سرخ، هلو، آناناس، کيوی، آلوی هستهدار، گيلاس، انار دونکرده، قاشق گندهی سالادی کمی بعدتر هم بری بشقاب بيکنها بعد همينطور که داری دونههای انارو واسه خودت اون وسط جدا میکنی دونهدونه بقيه کمکم ميوهشون بگيره اولی تکليفش معلومه با خودش اول همهی گيلاسا رو میخواد گيلاسا که تموم میشه يه نگاهی میندازه تو ظرف و ديگه بقيهی ميوهها براش فرقی نمیکنه شروع میکنه سيب سبز رو که بهش میگيم خياره سيب سرخ رو که بهش میگيم هويجه اين آدمه فقط براش مهمه که چی میخواد هنوز عادت نداره به چيزی جز دل-خواستههاش فکر کنه دومی مطمئنه که میخواد قهوهشو با آلوی هستهدار بخوره آلوها که تموم میشن با کيوی و سيب هم موافقه اما هيچجوره تن به آناناسی که توی بيکن پيچيده شده باشه نمیده چرا؟ چون بيکن امتياز داره اين آدمه پا روی مرزهاش نمیذاره نمیذاره هم کسی رو مرزهاش پا بذاره سومی ازون نرم آبدارا میخواد حالا يه وقتی به جای هلو اگه سيب هم بهش بدی میخوره بيکن-آناناس هم پايهست، چندبار کيوی اما نه ولش کنی اما همهی هلوها رو تا ته میخوره اين آدمه میدونه از چی خوشش مياد اگه بدونه دست از سرش بر نمیداره چيز خاصی نيست که ازش بدش بياد تا واقعنی بدش نياد با همه چی پايهست چارمی هر چی بهش بدی میخوره |
|
Comments:
Post a Comment
|