Desire knows no bounds |
|
Sunday, March 8, 2009 خوب تعارف نداريم اينجا که. منم هر چهقد بگم پوستم کلفته و باجنبهم و رو خيلی چيزا که ديگران گير میدن حساسيت ندارم و اينا، چرت میگم رسمن. حساسيت دارم به هر حال، اما معمولن کنترل شدهست و زياد به دور و بر گير نمیکنه. معمولنتر هم رو چيزای کلی و بزرگ و مهم حساسيت ندارم، رو چيزای جزيی و کوچيک و کماهميت اما چرا. بعد حالا همين منِ غيرِ حساس باجنبه، بعد از مدتها حساسيتش تحريک شده و همچين هم خوشش نيومده و هووومم، خوشش نيومده ديگه.
بعد حالا گمونم دستت خورده به آستانهی حساسيت من
|
|
Comments:
Post a Comment
|