Desire knows no bounds |
Tuesday, December 30, 2014
...
نه تو میدانی من تو را به چه نگاهی دیدهام و نه من میدانم تو مرا. آن روز هوا سرد بود و من با مکث زیادی روی تابلوهایی که به دیوار آویخته بودید ترمز میکردم و فکر کردم چقدر از آنچه را تا به حال خواندهام بین این دیوارها نوشتهای. [+] پ.ن. :** پ.نتر. ایندفه که اومدی گالری یه ندایی چیزی بده لااقل! |
Comments:
من به هر دو وبلاگ هر روز سر میزنم. خیلی ازتون دورم ولی یه روز دوست دارم که ملاقاتتون کنم.
من هر دو وبلاگ رو هر روز میخونم. خیلی ازتون دورم ولی امیدوارم یک روز از نزدیک ملاقاتتون کنم.
:*
Post a Comment
|