Desire knows no bounds |
Thursday, March 30, 2017
روایات نامعکوس - ۸
آقای هوم گفت من وسایلمو پک میکنم برمیگردم. تصمیم با خودته که بمونی یا بیای. ناامن بودن در رابطه یعنی اینکه فکر کنی آدم مقابلت هر کاری ممکنه بکنه، دقیقا هر کاری. و این آدم رو ناامن میکنه. آدم رو میترسونه. هیچوقت خیالت از جایی که هستی راحت نیست. مثلا؟ مثلا آقای کا آدمیه که در هر شرایطی، هوای من رو داره. همیشه حامی و ساپورتیوه. نو متر وات که من چهقدر وحشی و خودخواه و بیمنطقم، شک ندارم که همیشه هست، همیشه تو تیم منه و هیچوقت رهام نمیکنه. خودمونیش میشه اینکه دست آدمو نمیذاره تو حنا. آقای هوم اما، عصبانی که میشه، غیرقابل پیشبینی و بیرحم میشه. به سادگی ممکنه یه نمکدون پرت کنه میز عقبی، یا تو رو وسط یه جزیره رها کنه بره. آقای کا، به قدری دوستم داره که هرگز اینکارو نمیکنه. من اما، صرفا به قدری دوستش دارم که هرگز باهاش نمیرم تو یه جزیره. آقای هوم؟ دقیقا آنگاه و برعکس. ناامنم اما اونقدر دوسش دارم که باهاش میرم تو جزیره. این اون جاییه که پاشنهی آشیل منه. ناامن بودن، اعتماد نداشتن و مدام از عکسالعملهای احتمالیْ ترسیدن، خورهی هر رابطهایه. رابطهی ما خوره داره. |
Comments:
Post a Comment
|