Desire knows no bounds |
Tuesday, October 2, 2018
اومدم خونه دیدم حال توالت یه جوریه. سطل توالت افتاده بود کف زمین، درش افتاده بود نیممتر دورتر از خودش. حولهی دستشویی هم به جای اینکه آویزون باشه، افتاده بود رو شیرِ روشویی. انگار سطل و حوله با هم دعواشون شده باشه، سطله درشو برداشته پرت کرده طرف حوله، حوله جاخالی داده پریده رو شیرِ روشویی، تا سطله بیاد به خودش بجنبه من سر رسیده باشم و جفتشون در همون وضعیت فریز شده باشن.
|
Comments:
Post a Comment
|