Desire knows no bounds |
|
Monday, August 31, 2020
بعد از مدتها به خودم تعطیلات واقعی جایزه دادم. ویلای قشنگ و استخر و شنا و آفتاب و معاشرت ملایم و کتاب و سریال و خواب و خواب و خواب؛ یک روز در میون استخر و آفتاب، یک روز در میون تخت و کتاب و لپتاپ. خیالم از بابت کار هم راحت بود و اصلاً طرفش نرفتم. اینکه بدون عذاب وجدان و خارش مغزی با کتاب و لپتاپ بمونی تو تخت، جذابترین بخش تعطیلاته که مدتها از خودم دریغ کرده بودم، زین پس اما میخوام وَلو شده در حد یه روز، اما کامل، تبدیلش کنم به روتین هفتگی.
تو این مدت رفتیم دو تا ویلای مختلف مال دو تا دوست مختلف، طبعا با دو اکیپ کمنفرهی مختلف. کاش حوصله داشتم از تفاوت فضای طبقاتی/فرهنگی/معاشرتی مینوشتم. ندارم ولی.
|
|
Comments:
Post a Comment
|