Desire knows no bounds |
|
Sunday, February 20, 2022 [داخلی / طبقهی پایین / حوالی بعد از ظهر] خونه ساکت و سادهست. نه سادهی ساختهشده، ازون سادهها که مامانا اگه جایی خارج از تهران داشته باشن مبلمانش میکنن. رد پای دائمای از ظرف و ظروف و ملافه و دمپایی و هر آن چه یه خونه برای شروع لازم داره، با وسایلی که قبلاً تو خونهی مامانا زندگی کردهن. با همون سلیقه و همون سبک و سیاق. وقت ناهار رسیدم. ناهارِ دیر. برنجِ با کره دمشده و کبابتابهایِ خوبسرخشده و پورهی گوجهی خوبسرخشده و تهدیگ بهقاعدهی نارنجی و سماق و سالاد. بیرون؟ آفتاب مفصل و هوای نهچندان سردِ دلچسب و ژاکت و حیاط و کاج سبز. خیلی سبز. |
|
Comments:
Post a Comment
|