Desire knows no bounds |
|
Friday, April 1, 2022 روز همینجور پشت سر هم طولانی شده بود کش آمده بود تا بعدازظهر، تا عصر، تا سرِ شب. بلند شد لباسهایش را بپوشد. نگاهش افتاد بیرون. فکر کرد «هوا چه شبیهِ حرفهاییست که نمیزنیم». یادداشتهای شبانه---سیلویا پرینت |
|
Comments:
Post a Comment
|