Desire knows no bounds |
Wednesday, June 19, 2002
چهار هفته گذشت ...
دلم برای ترانهء عصر جمعهء چهارم تنگ است از حالا . قاصدک ، باز مرا ميهمان ترانه ای خواهی کرد ؟ دلم برای صدا تنگ است . موسيقی را مسلسل وار سر می کشم تا عطشم فرو بنشيند . اما کدام صدا مرا ميهمان باران خواهد کرد ؟ قولت را به باد سپردی که با خود ببرد تا دورها ؟ صدايت را هم دريغ می کنی همچون دستان تب دارَت ؟ تلنگری بس بود تا ويرانم کند ، تا بشکند مرا ، باز هم دريغ کردی . کاش تنها برای يک بار ناديده می گرفتی مرا ، فقط يک بار . |
Comments:
Post a Comment
|