Desire knows no bounds |
Saturday, September 8, 2007
فراخوان عمومی
نظر به اينکه تعداد دوستهای بريک-آپناپذير من در حال ميلکردن به سمت صفر میباشد، به تعدادی (يا حداقل يه دونه محض رضای خدا!) دوستی بريک-آپناپذير با شرايط ويژه* نيازمنديم. شرايط ويژه: دوستی مورد نظر از پنج سالهی دوم شروع شود. (يعنی تمام قرطیبازیها و ادا اطوارهای اول آشنايی، انجامشده در نظر گرفته شود؛ و دوستی مورد نظر از بخش مچورانهی ماجرا ادامه پيدا کند.) مشترک مورد نظر محض رضای خدا ساکن پايتخت باشد و حداقل تا پنج سال آينده قصد تحقيق دربارهی رنگ آسمان سرزمينهای آنور آب را نداشته باشد. دارای استاندارد مناسب باشد. (اين قسمت در بخش مصاحبهی حضوری بررسی میشود.) |
این آتش را سمندری می باید ...
با گارانتی ویژه و از سر گذراندن چندین دوره کنترل و مدیریت بحران و دورهی پیشرفتهی "بیخیال! حالا رفیقمونه یه چیزی حال کرد بهمون بگه؛ میگذره. رفاقته که موندگاره" تحت لیسانس "برادر هم دوست به" کمپانی سعدی آو شیراز. با خدمات پس از فروش. تحویل رایگان در محل همراه با کتاب ضمیمه (توجه بفرمائید که کتاب هدیهی ما به شما میباشد)ء
ازین رو همکاری سبز شما را از هماکنون لبیک میگویم
پ.ن.: احساس کردم لازم به ذکر است، که بر خلاف اسموسیس، به نیمهی خالی لیوان، دیزاین لیوان، و اصولا محتویات لیوان هم توجه دارم.
اما ساسان جان
تو واجد شرایطی به یک شرط! گذروندن یک دوره ی فشرده بامداد خمار خوانی و ایضا وبلاگ نویسی به شیوه ی دانیل استیل و هم چنین نگارش به نثر شکسته و دوره ی ادونس نثر دست و پا شکسته!
اگه حضورا هم به سختی و منزهی میل ها و کامنت هات باشی درست مثه اینه که بنده با عمو داستا(همون داستایوفسکی شما) برم کافی شاپ!!
اما بعد... خب اینجانب در جوانی دانیل استیلها خواندهام و هماکنون هم از طرفداران پر و پا قرص لوسیمد مونتگمری با قی ماندهام. تو مایههای شکستهنویسی و اینا هم البت عرض شود تمریناتی داشتم، در حد مقدماتی جام جهانی. با اینحال به عنوان یک جوان چندین و چند ساله از هرگونه یادگیری و دورهی فشرده استقبال به عمل میآورم، چرا که شک ندارم حتما یکی تو این دنیا پیدا شده که گفته باشه "یادگیری همیشه خوب است شدیدن شدیدا" نگفته باشم هم خودم میگم که خوبه آدم یاد بگیره. اما مسئلهی حضورا، خب صادقانه اعتراف کنم از بچگیم عادت داشتم کمی خجالتی باشم و در نظر اول به شهادت آشنایان کمی ممکنه مثل پستهای وبلاگام به نظر برسم، اما روشن شم درست میشم (گواهینامههای مربوط به این قضیه هم موجود میباشد)، بههرحال اصولا خیلی هم مثل کتبیم «بود شد است گردید» نیستم، هرچند که علائم سجاوندی رو همیشه سعی کردهم رعایت کنم. خلاصه که اینطوریا (راستی! چند داستان شکستهنوشت دارم که میتونم به عنوان نمونه ارائه بدم) ء
(ولی حالا واقعا اینقدر کامنتا و میلهام اینطوری به نظر میرسن؟ در حد آقای یفسکی اینا؟ اینجوریام نیستما والا! :)) :P!ء
مجددا از همین تریبون مراتب تشکر خود را اعلام میدارم
اگه میشه که بگو مشخصات برفستم !!