Desire knows no bounds |
|
Saturday, December 8, 2007
وسط غور و تفحص در باب ايدهای برای مدياتک بودم که يه هو از مقامات بالا دستور رسيد که آقا کانسپت دستته بذا زمين برو بشين "once upon a time in america" رو نگاه کن و اصولن خيلی خری که تا حالا نديدیش و اينا، بعد منم از روی حجب و حيا يه چشمی گفتم، ولی راستش ته دلم بازم خيال میکردم که ازون فيلمای من-پسند نباشه. بعد اما حالا رسمن مراتب شرمندگیم رو اعلام میکنم بابت اون تزلزلی که لحظهای در ايمانم رخنه کرد!
و خوب قبلترش هم مشابه همين اتفاق در مورد «داستان بیپايان» افتاده بود که توی رودروايستی خريدمش و الان با اينکه چند هفتهای از خوندنش میگذره، هی میرم سر وقتش جاهايی رو که زيرشون رو خط کشيدهم باز میخونم و باز خوبم میشه. بعد حالا الان دوباره عمو مارسل اومده در صدر جدول. |
راستی خانوم جنیفر کانلی نوجوان رو هم که به جا آوردی؟
بعد اونتیکه فلوت هست توی موسیقی متن موریکونه، همون که روی منوی دیویدی هم نواخته میشه، من هروقت اونو میشنوم مو تنم سیخ میشه، یه حس عجیبی بهم دست میده...
به عموجان سلام برسون بگو دلام براش تنگ شده، لااقل شبا بیاد با هم بیشینیم گپی بزنیم فیلمیببینیم. تنهایی حوصلهم سر میره آخه. عادت کرده بودم این چندوقته بهش. اونموقع که فیلما رو میذاشت بالا تاقچه میگفت اول باهاس منو تموم کنی، حالا بیاد با هم بشینیم پای فیلما دیگه :d