Desire knows no bounds |
|
Thursday, February 14, 2008
خوشم مياد از مدل فيلمايی مثه «چار ماه، سه هفته و دو روز»، علاوه بر مضمونش. ازين فيلما که وقتی میبينیشون، يادت میره که داری فيلم میبينی؛ انگار داری بيست و چار ساعت از يه زندگی واقعنی رو تماشا میکنی.
يادم نمياد نو کاونتری فور اولد من موسيقی داشت يا نه، بسکه آدم نفس کشيدنشم يادش میرفت؛ ولی اين يکی واقعن ميوزيک-لس بود، و کلی هم خوب بود که ميوزيک-لس بود. بعد اين Juno هم علیرغم اينکه هی چند جا تو وبلاگا خونده بودم فيلم بیخوديه، اما موجود کول بانمکی بود با چند تا شخصيت يکی از يکی کولتر که خوب من نمیفهمم چرا ديدن همچين فيلمايی چيپه يا چرا بده که آدم هی نيشش ازين بناگوش تا اون يکی باز شه و اينا! مثه خوردن گوجهسبز میمونست به نظرم اصن! |
|
Comments:
من خودم را به زور بردم «جونو» را ببینم. فکر می کردم یک فیلم تین ایجری است و فقط نمی فهمیدم چرا کاندیدای اسکار شده است و می گذاشتم به حساب احترام آکادمی به عامه مردم، آخر این فیلم خیلی سر و صدا کرده است. بعد رفتم فیلم را دیدم. من یک معیاری در مورد فیلمها دارم که فیلمی خوب است که سه چهار روز بعد هنوز دقیق یادم باشد. خب جونو را هنوز دارم حلاجی می کنم. به نظرم داستان سرراستی نبود، اصلا یک جور نگاه تازه بود به یک سری مسایل بسیار سنگین اخلاقی. شاید به ذهن برسد که فیلم قضایا را از سر باز کرده بود ولی اگر بنشینی بگویی فلان موج احساسی غایب بود کمی بعد یک گوشه ای از فیلم پیدایش می کنی. خلاصه من خوشحالم رفتم دیدمش. چقدر حرف زدم.
ميرزا جان دمت گرم، اميدوارمون کردی نصف شبی.
areh the funny thing about the movie is how it's googled, man avalin bar keh esmesh ro shenidam tebghe aadat copy-pastesh kardam too google bar, aghaye google yek javabeh kheili khoob dad keh fahmidam hatman filmesh kheili khoobeh, shoma ham 'four months three days and two days' ro google konid ta rastegar shavid.
Post a Comment
|