Desire knows no bounds |
Monday, October 20, 2008
دايی جان، سلطانِ پاککنهای جهان
ما امروز آخرين جلسهی کلاسمان بود و من اولين نفر طرحم را خواندم و آقای استاد برايم دست زد حتا و بعد کلی طرحم را پيچاند و کلی مونتاژش کرد و چندباری هم از آن آفرينهای معروفاش نصيبمان کرد و يحتمل در آيندهای بسيار دور بالاخره آهو خواهم شد و آقای استاد نمايشگاه عکساش را که برگزار کند دوباره مینشيند برایمان کلاس میگذارد و ما دود سيگارش را میخوريم و هی شاد و مسرور میشويم. پايان پيام. -سلام اينيکی علیرضا- |
Comments:
سلام از ماست خانم. نقطه
کاغذ بی خط(2
عرض حسد.
Post a Comment
|