Desire knows no bounds |
Wednesday, September 9, 2009
دشمنِ دانا به از نادانِ دوست يا بخشی از ایميلهای وارده:
+ من یه سوال جدی دارم ازت آیدا که تو ایمیل بعدی می پرسم. + تو چون ایمیل ها رو از آخر به اول می خونی این روش جواب نمیده و من سوالم رو الان می پرسم: خ های آخخخخخخ باید زوج باشه یا فرد یا قاعده ی خاصی نداره؟ + من میشه یه سوال جدی تو ایمیل قبلی بپرسم ازت آیدا؟ + آیدا من سهشنبهی دوم آبانماه بايد يه مطلب مهمی رو باهات در ميون بذارم. + آيدا ساعت پنج و نيم بيا تو گودر بايد يه چيز مهمی باهات شر کنم. + تئو من بايد فرداشب يه سری از ميلهای مهم زندگیمو برات فوروارد کنم. + آيدا من مدتهاست میخوام راجع به يه موضوع مهمی باهات دعوا کنم. + من مث اون چارتا و نصفی نيستم و میدونم تئو خودتی عزيزم. اصلنم برام مهم نيست از کجا آوردیش کرهبز. + اون نصفههه کدوممونيم؟ و بلاهبلاه... |
همان آخرین تنهاها .
تنهایانی که متوسل به همه چیز از تلفن و موبایل و ایمیل و مسی ج و مسنجر و اس ام و اس و .... و کامنت !میشوند که گفته اند :
الغریق یتشبث علی کل حشیش !
غرض از حشیش همان ایمیل و ... بود .زبانم لال منظور شما نبودید .
از بس جاهایی چیزی نوشتیم و سو تعبیر شد گفتیم اینجا دیگر اینگونه نشود .
rasti ahvalaat?