Desire knows no bounds |
Thursday, October 1, 2009
يکوقتهايی، فردای شبهای زياد-مستی، تختخواب يکجور خوبی برای خودش میچرخد، دور خودش میچرخد. همينکه صورتت را فرو کنی توی بالش، میشود مثل يک قايق بزرگ کروز سفيد، روی دريای موجزده. بعد اما امروز از آن روزهاست که تمام خانه هم يک جور خوبی دور خودش، دور من میچرخد. ديشب چیکار کردهام سپيده؟
|
http://www.youtube.com/watch?v=so5PsXu8gDo&feature=PlayList&p=3AD58A26F07CCD39&playnext=1&playnext_from=PL&index=10