Desire knows no bounds |
Tuesday, October 6, 2009
سانتیمانتالزدايیِ وارده از روابط ال-دی يا عليکم بِالآلترناتيوِ وَ لاريبَ فيه
...اين داستان عاشقی از راه دور [تعديل اصطلاح از نگارنده*] برای من حلشده محسوب میشه. من محاله مرتکب چنين خطايی بشم و نصيحتم به کليهی مجانين درگير اين معضل تخمی اينه که «به هيچ يار مده خاطر و به هيچ ديار، که بر و بحر فراخ است و آدمی بسيار». [حذف يک سری خصوصياتِ شخصی نويسندهی وارده]... رابطهی ال-دی [باز هم تعديل و تلطيف اصطلاح از نگارنده] يه شکل پيشپاافتادهی مازوخيسمه چون خداييش دنيا دو روزه و آخرش هم همه اين قابليت رو دارن که يههو برن سراغ يکی ديگه [نگارنده علیرغم تعلق خاطر به عبارت به کار رفته در متن اصلی، فضا را يکخورده واقعيت-زدايی میکند، جهت تسلی خاطر مبتلايان ال-دیِ همجوار] و ناگهان کدام خر و کدام باقالی؟ ناگهان تويی و يه عمر لبهای نبوسيده و موهای بونکرده و علی و حوضش. [يه جرح و تعديلِ بیمورد از نگارنده] نتيجهگيریِ وارده در ای-ميل بعدی: شما آشويتسایهای لانگ-فيلان، آدمهايی هستيد مازوخيست، که به نظرم بريد بميريد کلن. [ترجمه از نگارنده][بعد در ادامه يه سری تصويرنگاری هم از آشويتسایهای پشت سيم خاردار بود که برای اينکه تضعيف روحيهتر نشيم، کلن به روی خودم نميارم.] *من يعنی! |
مرده شور این زندگی مازوخسیتی رو ببرند
بنده هم بودم بزن قدش!
به گمان من این نوع روابط در مورد کسانی بیشتر ایجاد اشکال می کند که دوست داشتنشان بیشتر به موضوع تن و اینها بر می گردد.افرادی که بیشتر از طریق لمس کردن و بوس و کنار می توانند این حس دوستی را منتقل کنند.این نوع دوست داشتن در مورد خود من زیاد قوی نیست .اصلا یک جورهایی این طوری راحت ترم که طرفم زیاد حضور فیزیکی نداشته باشد.شاید چون من خودم این طوری هستم این جور رابطه ها را می پسندم.قبول کنیم که این جور روابط حسن های زیادی هم دارد که من در قالب کامنت نمی توانم زیاد بگویم و اصلا دست نوشتنم هم زیاد خوب نیست.به نظرم این زیاد در دسترس نبودن باعث می شود که از چیزهایی غیر از این تن مایه گذاشته شود که به مراتب ارزشمند تر است.