Desire knows no bounds |
|
Wednesday, December 1, 2010
حالا هرچهقدر هم بالونت رفته باشد بالا، کم کم کیسههای شن از روی زمین بلند میشوند خودشان تو را پیدا میکنند. میچسبند زیر سبد بالونت، و آرام آرام برت میگردانند. اگر ببینی فکر میکنی الکیست. اول فیلم گرفتهاند که یارو رفته بالا، کیسههای شن را باز کرده، یکی افتاده توی علفزار، یکی توی دریا. بعد هی رفته بالاتر. این هم حقهست. برعکس همان را به خوردت دادهاند. اما اینطوری نیست. کیسههای شن خودشان پرواز میکنند. خش خش خش. از لای علفها. وقتی هنوز بالون تو به آسمان آنجا نرسیده. روی پاهایشان جمع میشوند. نرم میپرند. و تا برسند بالا تو هم رسیدهای. اینطوریست. آدم همیشه سقوط میکند. بالا فقط برای سفر است. باید برگردی پایین زندگی کنی. سوسک بکشی. سوختهی غذا را از ته قابلمه پاک کنی. باید برگردی. که برمیگردی. شک نکن.
ادامهی مطلب |
khoda bud...
va in niz