Desire knows no bounds |
|
Saturday, March 24, 2012
عید را در ناف خانواده به سر بردیم. رفتیم جنگل، آتش روشن کردیم بیدبید لرزیدیم شات و کباب زدیم برگشتیم چپیدیم زیر لاحاف از فرط سرما. شبها تا صبح با یک مشت شصتوهشتی مافیا بازی کردیم در برخی دستها اولین نفر مُردیم قلیان کشیدیم با تنباکوی کنیاک کلهپاچه زدیم خوابیدیم تا عصر. عصرها به تمام فامیل دوران کودکی رفتیم همه پیر شده بودند بیهیچ تغییر قابل ملاحظهی دیگری و قطاب و باقلوا و هزارجور شیرینی خانگی خوردیم در حد تیم ملی. حالا برگشتهایم به آغوش تهران و در صددیم میانگین معاشرت خود را از شصتوهشت ارتقا بخشیم لااقل.
|
کوچه هفتم
جای خوبی است برای عید دیدنی
http://a2.sphotos.ak.fbcdn.net/hphotos-ak-prn1/527599_10150751882223784_99495188783_11268400_262279801_n.jpg
تبریک سال نو
خوشحالم فرصتی شد بتونم دوباره اینجارو بخونم.
سلامتی ، لحظه های ناب و نو و کلی پول برات آرزو میکنم !!
اهورا