Desire knows no bounds |
|
Saturday, August 18, 2012
پست پایین را فرستادم برای مرد. کمی بهترم. از خودم بعید میدانستم، اما خیلی مصمم فرستادم. از فردا ورزش میکنم و جدیتر کار میکنم و خودم را و زندگی را سر و سامان میدهم. شهریور که برسد، هوا که خنک شود، همه خوشاخلاقتر میشویم. ازفردا حتا دوباره قصههای سرخپوست را و یادداشتهای روزانهام را مینویسم باز، مرتب. به کمی نوشتن، کمی خواندن، کمی خلوت، و کمی طنز احتیاج دارم. فردا بیشتر فکر میکنم. بروم کمی بخوابم.
پ.ن. راستش را بخواهید، کمی هم میترسم.
Labels: یادداشتهای روزانه |
|
Comments:
Post a Comment
|