Desire knows no bounds |
|
Thursday, October 29, 2020 از متن: می رسیم لب آب. فکر می کنم چه عجیب است که آدم توی شهری زندگی کند که دریا داشته باشد. دلش که گرفت لباسش را می پوشد، چترش را می گیرد دستش و داد می زند من می رم لب دریا و تق در به هم کوبیده می شود از باد. Labels: UnderlineD |
|
Comments:
Post a Comment
|