Desire knows no bounds |
|
Sunday, December 25, 2005
بعد امروز که اين همه بارونی بود
من هنوز از سر مريضی م تا حالا دلم سوپ خواسته بود بعد يه کاره زير هوای به اين بارونی ای رفتم از سر کوچه مون جعفری خريدم خيس شديم جفتمون چون سوپم دلش جعفری تازه خواسته بود واسه همينم کلی خوشمزه ش شد با يه برش باريک از اون ليمو چاق گنده ها هووووم سوپم مزه ی جعفری بارونی می ده يه جوری بود اين جعفری پاک کردنه باعث شد وبلاگم بياد درفت جعفريانه !! |
|
Comments:
Post a Comment
|